گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد بیست و سوم
نشانه هاي دیگر منافقان




خداي متعال در آیه 61 با اشاره به ویژگیهاي نیکوي پیامبر صلی الله علیه و آله، در مورد آزار به ایشان هشدار داده و میفرماید:
وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَ ۀٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ » .61
او گوش (ي، و خوش » : یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ و از آن (منافق) ان کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند
گوشیِ خوب بودن، به نفع شماست. [او] به خدا ایمان دارد؛ و مؤمنان را تصدیق میکند؛ و رحمتی است براي » : بگو «! باور) است
صفحه 38 از 80
شأن نزول درباره «. و کسانی که فرستاده خدا را آزار میدهند، برایشان عذابی دردناك است «. کسانی از شما که ایمان آوردهاند
داستان نزول آیه فوق نقل شده گروهی از منافقان درباره پیامبر صلی الله علیه و آله سخنان ناشایست میگفتند که یک نفر آنان
هشدار داد: ممکن است این سخنان به گوش پیامبر صلی الله علیه و آله برسد، و دیگري گفت: مهم نیست، ما هر چه میخواهیم
میگوییم و اگر به گوش او رسیده نزد وي میرویم و انکار ، ص: 121 میکنیم و او از ما
آیه فوق بدین مناسبت فرود آمد و به این .«1» میپذیرد؛ زیرا محمد آدم خوش باوري است که هر کس هر چه بگوید، میپذیرد
منافقان پاسخ داد. نکتهها و اشارهها 1. آیه فوق اشاره دارد که آنان نقطه قوت پیامبر صلی الله علیه و آله را نقطه ضعف میپنداشتند
2. یکی از صفات لازم براي یک رهبر محبوب آن است که نهایت لطف و «2» . یا خوش باور میگفتند « اذُن » و براي آزارش به او
محبت را از خود نشان دهد و عذرهاي مردم را بپذیرد و در مورد عیبهاي آنان، پردهدري نکند و آبرو و شخصیت آنان را حفظ
نماید. و این نقطه قوت در پیامبر صلی الله علیه و آله وجود داشت. او بسیاري از چیزها را متوجه میشد، ولی به روي خود نمیآورد
دو « خیرٌ لکم » تا دروغگویان رسوا نشوند و راه توبه بر آنان سد نگردد و مردم از اطراف او پراکنده نشوند. 3. مفسران در مورد تعبیر
احتمال دادهاند: یکی این که او سخنپذیر خوبی به نفع شماست. و دیگر اینکه او سخنان مفید و نیک را به نفع شما میشنود (نه
و عذرخواهی افرادي که به نفع آنها و جامعه است، میپذیرد. هر دو احتمال میتواند مقصود آیه باشد، ولی «3» ( هر سخنی را
احتمال اول ظاهرتر است. 4. از آیه فوق استفاده میشود که پیامبر صلی الله علیه و آله دو برنامه داشت: نخست، تفسیر قرآن مهر
(ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 122 حفظ ظاهر و جلوگیري از پردهدري که در این مرحله به همه سخنان گوش میداد و انکار نمیکرد
و دوم، برنامه عملی که در این مرحله تنها به فرمانهاي الهی و پیشنهادهاي مؤمنان راستین توجه میکرد. 5. در آیه فوق آمده است
که پیامبر صلی الله علیه و آله براي مؤمنان رحمت است و در آیات دیگر قرآن میخوانیم که او براي تمام جهانیان رحمت میباشد
و این یا به جهت درجات و مراتب رحمت است که برخی مراتب، همه جهانیان را شامل میشود و مراتب عالی به مؤمنان «1»
اختصاص دارد. و یا بدین جهت است که استعداد و زمینه استفاده از رحمت پیامبر صلی الله علیه و آله براي همه مردم وجود دارد،
ولی فعلیّت و تحقق آن براي مؤمنان است؛ رحمت او مانند بارانی است که به همه جا میبارد و هر کس به اندازه استعداد و ظرفیت
خود از آن بهره میبرد. 6. از آیه فوق استفاده میشود که اذیت کردن پیامبر صلی الله علیه و آله با عیبجویی از او، گناهی بزرگ
است. 7. از آیه فوق استفاده میشود که برخی اصحاب منافق پیامبر صلی الله علیه و آله او را اذیت نیز میکردند؛ بنابراین، همه
اصحاب عادل نبودهاند. 8. مقصود از ایمان پیامبر صلی الله علیه و آله به مؤمنان، تصدیق سخنان آنهاست و این درسی براي همه
مؤمنان است. آموزهها و پیامها 1. آیه به رهبران الهی و مبلغان دینی میآموزد که سعه صدر داشته باشند و به سخنان مردم گوش
دهند و مایه رحمت براي آنان باشند. 2. هر کس با سخنان خود رهبران دینی را اذیت کند، فرجامی عذابآلود دارد. *** تفسیر
قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 123 خداي متعال در آیه 62 به یکی از نشانههاي منافقان، یعنی سوگند ایشان، اشاره میکند و
یَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ وَاللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن یُرْضُوهُ إِن کَانُوا مُؤْمِنِینَ؛ (منافقان) براي شما به خدا سوگند یاد » . میفرماید: 62
شأن نزول درباره «. میکنند، تا شما را راضی سازند؛ در حالی که خدا و فرستادهاش سزاوارترند که راضیش سازند، اگر مؤمن باشند
داستان نزول آیه فوق روایت شده گروهی از منافقان که به جنگ تبوك نرفتند، به یکدیگر میگفتند: این مطالبی که محمد درباره
اشراف ما میگوید و آنان را منافق میخواند، اگر راست باشد، آنان از چهارپایان بدترند، در حالی که آنان از نیکان ما هستند و
برخی مسلمانان به آنان پاسخ دادند و این سخن را به گوش پیامبر صلی الله علیه و آله رساندند و ایشان آن منافق را خواست و از او
پرسید که چرا چنین گفتهاي؟ او سوگند یاد کرد که چنین نگفته است. در این هنگام آن مسلمان گزارشگر دعا کرد خدا راستگو
را تصدیق و دروغگو را تکذیب کند و آیه فرود آمد و وضع آنها را مشخص کرد. نکتهها و اشارهها 1. آیه فوق به یکی از
نشانههاي منافقان اشاره کرده است که براي پوشاندن چهره خود، خلافکاريها را انکار میکردند و با توسّل به سوگند دروغین،
صفحه 39 از 80
به صورت مفرد آمده است، در حالی که بر طبق قاعده میبایست به صورت « یُرضُوه » مردم را فریب میدادند. 2. در آیه فوق ضمیر
تثنیه بیاید تا به خدا و رسول باز گردد. این ، ص: 124 تعبیر اشاره میکند که پیامبر از خود
استقلالی ندارد و رضایت پیامبر صلی الله علیه و آله از رضایت خدا جدا نیست؛ یعنی هرچه خدا پسندد او نیز میپسندد و رضا و
خشم او براي خدا و در راه او است. آموزهها و پیامها 1. منافقان را از سوگندهاي دروغ آنان بشناسید. 2. فریب هر سوگندي را
مخورید؛ زیرا گاهی مقدّسات، دستاویز نامقدسان میشود. 3. براي مؤمنان رضایت خدا و رسولش اصل است. 4. رضایت پیامبر
صلی الله علیه و آله در راستاي رضایت خداست. *** خداي متعال در آیه 63 به منافقان و دشمنان خدا و رسول هشدار میدهد و
أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن یُحَ ادِدِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا ذلِکَ الْخِزْيُ الْعَظِیمُ؛ آیا ندانستهاند که هر کس با » . میفرماید: 63
خدا و فرستادهاش به شدت مخالفت کند، پس برایش آتش جهنّم است؛ در حالی که در آنجا ماندگار است؟! این، (همان) رسوایی
به معناي طرف و نهایت چیزي است، و از آنجا که افراد دشمن و « حَ دّ » از ریشه « یُحادِد » نکتهها و اشارهها 1. واژه «! بزرگ است
مخالفان در طرف مقابل قرار میگیرند، این واژه به معناي دشمنی نیز به کار میرود. برخی مفسران نیز گفتهاند که این واژه به
معناي محدود دانستن قدرت ، ص: 125 خدا، یا به معناي سرسختی و تجاوز از قانون الهی و یا
2. از آیه فوق استفاده میشود که سرنوشت مخالفت با خدا و رسول، یکی و آن دوزخ است؛ .«1» خود را طرف خدا دانستن است
زیرا مخالفت با رسول، در حقیقت مخالفت با خداست. آموزهها و پیامها 1. مخالفان خدا و رسول فرجامی عذاب آلود و رسوا
دارند. 2. اگر میخواهید از رسوایی و دوزخ نجات یابید، در برابر خدا و رهبران الهی صف آرایی نکنید. *** خداي متعال در آیه
یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ قُلِ » . 64 به ترس منافقان از افشاي اسرار آنان اشاره کرده و میفرماید: 64
اسْتَهْزِءُوا إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَاتَحْذَرُونَ؛ منافقان بیم دارند که سورهاي بر ضدّ آنان فرود آید که آنان را از آنچه در دلهایشان است، خبر
شأن نزول داستان «. ریشخند کنید! که خدا برون آورنده (و فاش کننده) چیزي است که [از آن بیم دارید » : دهد. (اي پیامبر) بگو
نزول آیه فوق و دو آیه بعد از آن، اینگونه روایت شده است که گروهی از منافقان نقشه کشیدند هنگام بازگشت از جنگ تبوك
در یکی از گردنههاي سر راه، شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را رَم دهند و او را بقتل رسانند؛ اما خدا تفسیر قرآن مهر (ویژه
جوانان)، ج 23 ، ص: 126 پیامبرش را از این توطئه آگاه کرد و با همکاري یارانی چون عمار و حُ ذیفه که محافظت از ایشان را بر
عهده گرفتند، توطئه منافقان خنثی شد و حذیفه آنان را دور کرد؛ سپس پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را به حذیفه معرفی کرد.
حذیفه به پیامبر پیشنهاد کرد منافقان را به قتل برساند، ولی ایشان فرمودند: دوست ندارم عرب بگوید هنگامی که محمد بر یارانش
نکتهها .«2» آیات فوق بدین مناسبت فرود آمد و منافقان را به افشاي اسرار آنان تهدید کرد .«1» پیروز شد، به کشتن آنان پرداخت
و اشارهها 1. از آیه فوق استفاده میشود که خدا گاهی براي دفع خطر منافقان، پرده از روي اسرار آنان بر میداشت و آنان را
معرفی میکرد تا مسلمانان بهوش بوده و منافقان نیز مواظب کردار خود باشند و از این رو بود که منافقان اغلب در یک حالت
در مقام تهدید منافقان است؛ همانگونه که انسان به « هر چه میخواهید، مسخره کنید » وحشت به سر میبردند. 2. آیه فوق با جمله
دشمن میگوید: هر اندازه میتوانی کارشکنی و اذیت کن، پاسخ آنها را یکجا خواهم داد. 3. مقصود از فرود آمدن آیه بر
منافقان آن نیست که آیهاي بر شخص ، ص: 127 آنها نازل شود، بلکه مقصود آن است که بر
استفاده شده است. سوره در « سُوره » پیامبر صلی الله علیه و آله آیهاي درباره آنان و علیه آنها نازل شود. 4. در آیه فوق از واژه
آغاز میشود و با شروع سوره دیگر پایان « بسم اللّه الرحمن الرحیم » اصطلاح به مجموعهاي از آیات قرآن گفته میشود که معمولًا با
آغاز نمیشود. 5. از آیه فوق استفاده « بسم اللّه الرحمن الرحیم » میپذیرد. در قرآن کریم 114 سوره وجود دارد که تنها سوره توبه با
میشود که منافقان فهمیده بودند رسول خدا از طریق وحی از کار آنان آگاه میشود و بدین سبب در هراس بودند. آموزهها و
پیامها 1. منافقان هر لحظه از افشا شدن چهره واقعی خویش نگران هستند. و در نهایت نیز رسوا میشوند. 2. منافقان را از
صفحه 40 از 80
ریشخندهایشان بشناسید که مسخره کردن (مؤمنان) یکی از شیوههاي تبلیغی آنان است. *** خداي متعال در آیه 65 به بهانههاي
وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ » . منافقان و مسخره کردن مقدسات اشاره کرده و میفرماید: 65
ما فقط همواره (در هر سخنی) فرو » : کُنتُمْ تَسْتَهْزِءُونَ؛ و اگر از آن (منافق) ان بپرسی (چرا ریشخند میکردید؟!) حتماً میگویند
تفسیر قرآن مهر «!؟ آیا به خدا و آیات او و فرستادهاش همواره ریشخند میکردید » : اي پیامبر) بگو ) «. میرفتیم و بازي میکردیم
(ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 128 شأن نزول داستان نزول آیه فوق اینگونه حکایت شده که گروهی از منافقان در هنگام جنگ
تبوك، پشت سر پیامبر صلی الله علیه و آله سخنانی مسخرهآمیز میگفتند که تسخیر قصرهاي شام محال است و احدي از مسلمانان
از این جنگ باز نمیگردد. خداوند پیامبرش صلی الله علیه و آله را از این سخنان آگاه ساخت و پیامبر صلی الله علیه و آله به وسیله
برخی مفسران نوشتهاند آیه فوق .«1» عمار از آنان بازخواست کرد، ولی آنها سوگند یاد کردند و گفتند که ما شوخی میکردیم
مربوط به جنگ تبوك و توطئه ترور پیامبر است که یکی از منافقان میگوید: اگر توطئه فاش شد، چه کنیم؟ دیگري پاسخ میدهد:
نکتهها و اشارهها 1. برنامه منافقان آن است که با مسخره کردن مؤمنان و کارهاي آنان، سمپاشی میکنند .«2» میگوییم شوخی بود
و بهانهتراشی میکنند تا از مجازات فرار «3» تا به اهداف شوم خود برسند و اگر رازشان فاش شود، خود را زیر نقاب شوخی پنهان
2. بازي و شوخی در نمایند؛ منافقان عصر ما نیز همین برنامهها را دنبال میکنند. ، ص: 129
جاي خود مفید است؛ اما شوخی با مقدسات صحیح نیست؛ زیرا حقایق را در نظر مردم سست و کوچک مینماید و موجب جرئت
و جسارت افراد علیه دین میشود. آموزهها و پیامها 1. منافقان به بهانه شوخی کردن، سمپاشی میکنند. 2. شوخی کردن با
مقدّسات دینی جایز نیست. 3. از منافقان در مورد کارهایشان بازپرسی کنید. *** خداي متعال در آیه 66 به منافقان هشدار میدهد
لَاتَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ إِن نَعْفُ عَن طَائِفَۀٍ مِنکُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَۀً بِأَنَّهُمْ » . که دست از بهانهتراشی بردارند، و میفرماید: 66
کَانُوا مُجْرِمِینَ؛ عذر نیاورید، در واقع [شما] پس از ایمان آوردنتان، کفر ورزیدهاید؛ اگر گروهی از شما را (بخاطر توبه) ببخشیم،
نکتهها و اشارهها 1. از آیه فوق استفاده میشود گروهی از «! گروه [دیگري را، بخاطر آنکه آنان خلافکار بودند، عذاب میکنیم
افرادي که ایمانی ضعیف داشتند، در بین منافقان بودند، ولی هنوز اعمال ناپسندي از آنها سر نزده بود و از این رو، مؤمنان مانند
افراد مسلمان با آنها برخورد میکردند؛ اما ماجراي تبوك یا جریان مسخره کردن سبب شد تا راه کفر در پیش گیرند. 2. در آیه
فوق اشاره شده که گروهی مورد عفو قرار گرفتند، و آنها کسانی بودند که آثار جرم و گناه خود را با آب توبه شستند؛ همانگونه
که در آیه 74 ، ص: 130 همین سوره و در برخی احادیث نیز بدین مطلب اشاره شده و نام
3. از آیه فوق استفاده میشود که نفاق اگر به درجهاي برسد، از کفر سر در میآورد و برخی .«1» برخی از آنها برده شده است
. منافقان در حقیقت کافرند و برخی از آنان آنقدر خلافکارند که لیاقت بخشودهشدن را نخواهند داشت. آموزهها و پیامها 1
برخی از منافقان توبهکار قابل عفو هستند، ولی منافقان مجرم و خلافکار به عذاب الهی گرفتار خواهند شد. 2. بهانهتراشی منافقان
خلافکار بیفایده است؛ زیرا آنان در حقیقت کافرند. *** خداي متعال در آیه 67 به پنج صفت دیگر منافقان اشاره کرده و
الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْ َ ض هُم مِن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ » . میفرماید: 67
الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ مردان منافق و زنان منافق، برخی آنان از برخی [دیگر] اند؛ به [کار] ناپسند فرمان میدهند، و از [کار]
پسندیده منع میکنند؛ و دستهایشان را (از بخشش فرو) میبندند؛ خدا را فراموش کردند، پس (خدا نیز) آنان را به فراموشی سپرد؛
، ص: 131 نکتهها و اشارهها 1. در آیه فوق اشاره شده «. براستی که تنها منافقان نافرمانبردارند
که ممکن است روح نفاق در مرد یا زن به وجود آید؛ بنابراین، فریب تغییر چهرهها را نخوریم، بلکه صفات منافقان را بررسی
نماییم، و در هر کس وجود داشت، او منافق است. 2. آیه فوق اشاره کرده که منافقان با همه تفاوتهایی که بین آنها وجود دارد،
با یکدیگر همبستگی دارند و همگی از یک باند هستند. 3. برنامه منافقان بر عکس برنامه مؤمنان است؛ یعنی مؤمنان با امر به
صفحه 41 از 80
معروف و نهی از منکر جامعه را از آلودگیها پاك میکنند، ولی منافقان میکوشند فساد و آلودگی همه جا را بگیرد و کارهاي
پسندیده و نیک از جامعه برچیده شود؛ زیرا آنان در محیط آلوده بهتر میتوانند به اهداف شومشان برسند. 4. یکی دیگر از نشانهها
و صفات منافقان آن است که به کمک محرومان نمیشتابند و خویشان آنها و مؤمنان از کمکهاي مالی خالصانه آنها بهرهمند
نمیشوند؛ زیرا منافقان به آخرت ایمان ندارند. (پس اگر بخششی هم داشته باشند، با منّت و ریاکاري همراه است.) 5. مقصود از
فراموشی واقعی نیست، بلکه این تعبیر کنایه از آن است که با آنان معامله شخص «. خدا منافقان را فراموش میکند » اینکه
فراموشکار میشود؛ یعنی هیچ سهمی از رحمت و توفیق الهی به منافقان نمیرسد. 6. براساس برخی روایات که از امام علی علیه
السلام نقل شده، مقصود از آیه آن است که آنان خدا را در دنیا فراموش کردند و او را اطاعت نکردند و خدا نیز آنان را در آخرت
روشن است که این ، ص: 132 روایات برخی مصادیق و .«1» فراموش کرد و ثوابی به آنان نداد
نمونههاي فراموشی انسان و خدا را بیان میکند، ولی مفهوم آیه به این موارد محدود نمیشود. 7. در آیه فوق فراموشی پروردگار با
بر فراموشی منافقان عطف شده است؛ یعنی هنگامی که منافق خدا و فرمانهایش را فراموش میکند، اثرش آن است که « فاي تفریع »
خدا نیز آنان را از مواهب خویش محروم میسازد؛ پس این نتیجه عمل آنهاست. 8. در پایان آیه فوق اشاره شده که منافقان، فاسق
و نافرمانبردارند و این مطلب به روح قانونگریزي و قانونشکنی منافقان اشاره دارد. جالب این است که در عصر ما نیز در مورد
منافقان همین صفات مشاهده میشود. آموزهها و پیامها 1. ترویج کارهاي ناشایست و جلوگیري از خوبیها و بُخل و فراموشی خدا
و قانونشکنی، از نشانههاي منافقان است. 2. خدا را فراموش نکنید که موجب محرومیت از لطف الهی و به فراموشی سپرده شدن
وَعَدَ اللّهُ الْمُنَافِقِینَ » . شماست. *** خداي متعال در آیه 68 به فرجام عذابآلود منافقان و کافران اشاره کرده و میفرماید: 68
وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمْ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ؛ خدا به مردان منافق و زنان منافق و کافران،
آتش جهنّم را وعده داده است، در حالی که در آن ماندگارند؛ آن (آتش) براي آنان کافی و خدا تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)،
نکتهها و اشارهها 1. در آیه فوق اشاره شده که «. ج 23 ، ص: 133 آنان را از رحمت خود دور ساخته؛ و برایشان عذابی پایدار است
. براي منافقان و کافران، آتش دوزخ کافی است و آنان به مجازات دیگري نیاز ندارند؛ زیرا در دوزخ انواع عذابها وجود دارد. 2
یعنی دوري افراد از رحمت خدا، به عنوان یک عذاب معرفی شده است. آري، دوري از خدا، خود ،« لعنت الهی » در آیه فوق
دردناكترین کیفر براي کافران و منافقان به شمار میآید؛ زیرا: - کسی که از خدا دور است، از مواهب و نعمتهاي بهشتی نیز
دور است. - کسی که از خدا دور است، از پیامبران و اولیاي الهی نیز دور است. - کسی که از خدا دور است، به دوزخ و عذاب
نزدیک است. - کسی که از خدا دور است، با دوزخیان و آلودگان همنشین است. آموزهها و پیامها 1. سرنوشت شوم کافران و
منافقان یکسان است و هر دو به عذاب و لعنت الهی گرفتار میشوند. 2. کافران و منافقان را لعنت کنید؛ همانگونه که خدا آنها را
از رحمت خویش دور میسازد. ***
از سرنوشت گذشتگان عبرت آموزید
کَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ کَانُوا » . خداي متعال در آیه 69 به تکرار تاریخ در مورد منافقان و زیانکاري آنان اشاره کرده و میفرماید: 69
أَشَ دَّ مِنکُمْ قُوَّةً وَأَکْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُم بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْ تُمْ کَالَّذِي
خَ اضُوا أُوْلئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَ الُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَأُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ ، ص: 134 (شما
منافقان،) همچون کسانی هستید که پیش از شما بودند، [آنان از شما نیرومندتر، و داراي اموال و فرزندان بیشتري بودند، و از
بهرهشان استفاده کردند؛ و [شما نیز] از بهرهتان استفاده کردید، همانند کسانی که پیش از شما از بهرهشان استفاده کردند؛ و (شما
در کفر و نفاق و مسخره کردن مؤمنان) فرو رفتید، همانند کس [ان] ي که فرو رفتند؛ آنان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شد؛ و
صفحه 42 از 80
گرفته شده است. (گویا « خُلق » در لغت به معناي بهره و نصیب و از ریشه « خَلاق » نکتهها و اشارهها 1. واژه «. تنها آنان زیانکارانند
انسان بهرههاي خود را متناسب با خُلق و خوي خود در این جهان دریافت میکند.) 2. در آیه فوق اشاره شده که منافقان زیانکاران
واقعی هستند؛ زیرا که آنان استفادههاي محدود و گذرا از اعمال نفاقآمیز خود میبرند، ولی در نهایت، عواقب نفاق در دنیا
« حَبْط عمل » دامانشان را میگیرد و آنها را به نابودي میکشاند و در جهان دیگر نیز به عذاب الهی گرفتار میشوند. 3. مقصود از
منافقان در آخرت آن است که آثار اعمالشان نابود میشود و ثوابی براي کارهاي نیک دریافت نمیکنند و مقصود از حَبْط
اعمالشان در دنیا شاید همان افشاي چهره واقعی آنان و بیارزش شدن کارهاي نیک آنها باشد. آموزهها و پیامها 1. از سرنوشت
پیشینیان عبرت بگیرید که (گاهی) تاریخ تکرار میشود؛ از این رو، سرنوشت منافقان جدید همچون منافقان گذشته است. تفسیر
2. کامیابی زودگذر منافقان و کثرت اموال و فرزندان و نیرومندي ظاهري آنان دلیل قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 135
سعادتمندي آنها نیست. 3. نفاق موجب نابودي و بیاثر شدن اعمال نیک انسان در دنیا و آخرت و زیانکاري میشود. *** خداي
أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ » . متعال در آیه 70 منافقان را به یاد سرنوشت اسفبار اقوام گذشته میاندازد و میفرماید: 70
وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلکِن کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ؛ آیا
« اهل مَدْیَن » و « قوم ابراهیم » و « ثَمود » و « عاد » و « قوم نُوح » ( خبر بزرگ کسانی که پیش از آنان بودند، به آنان نرسیده است؟! (همان
قومِ لوط]؛ فرستادگانشان دلیلهاي روشن براي آنان آوردند، (ولی نپذیرفتند؛) و خدا :] « شهرهاي زیر و رو شده ] » [: قومِ شعیب و
نکتهها و اشارهها 1. اقوامی که در آیه فوق از آنها یاد شده «. هرگز به آنان ستم نکرد، و لیکن همواره بر خودشان ستم میکردند
است، روزگاري بخشهاي مهمی از جهان را در اختیار داشتند؛ اما هر کدام بر اثر تبهکاري، سرکشی، بیدادگري و فساد به نوعی
گرفتار کیفر الهی شدند و این مطلب خود درس عبرتی براي همه منافقان و کافران در طول تاریخ است. تفسیر قرآن مهر (ویژه
2. قوم نوح با امواج کوبنده سیلاب غرق شدند و قوم عاد، یعنی قوم هود پیامبر، به وسیله بادهاي تند و جوانان)، ج 23 ، ص: 136
وحشتزا به هلاکت رسیدند و قوم ثمود، یعنی قوم صالح پیامبر، با زلزلههاي ویرانگر و قوم ابراهیم با سلب انواع نعمتها، و
اصحاب مَدْین، یعنی قوم شُعَیب پیامبر، با ابر آتشبار و قوم لوط با زیر و رو شدن شهرهاي آنان همگی نابود شدند و درس عبرتی
تذکر: یادآور میشویم که در مباحث گذشته مطالبی درباره زندگی این ملتها بیان .«1» براي سرکشان و خلافکاران گردیدند
3. از آیه فوق استفاده .«2» کردیم و در سورههاي بعدي نیز به تناسب، داستان زندگی آنان را به صورت کاملتري بیان خواهیم کرد
میشود که عذابهاي الهی هنگامی بر ملتهاي سرکش فرود میآمده که پیامبرانی با دلایل روشن میآمدند و اتمام حجّت
میکردند. آموزهها و پیامها 1. از تاریخ گذشتگان درس عبرت بگیرید (و راه آنان را نپویید). 2. گرفتاري ملتها در اثر ستم آنان
به خویشتن است. *** ، ص: 137
ویژگی هاي مومنان
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ » . خداي متعال در آیه 71 به نشانهها و ویژگیهاي مؤمنان راستین در دنیا اشاره کرده و میفرماید: 71
أَولِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمْ اللّهُ إِنَّ اللّهَ
عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ مردان مؤمن و زنان مؤمن برخی از آنان یاوران (و دوستان) برخی [دیگر] اند. به [کار] پسندیده فرمان میدهند، و از
[کار] ناپسند منع میکنند؛ و نماز را به پا میدارند؛ و [مالیاتِ زکات را میپردازند؛ و از خدا و فرستادهاش اطاعت میکنند؛ آنان،
نکتهها و اشارهها 1. در آیات قبل، «. خدا بزودي مورد رحمت قرارشان میدهد؛ بدرستی که خدا شکستناپذیري فرزانه است
نشانهها و ویژگیهاي منافقان اینگونه بیان شد که به منکرات فرمان میدهند و مردم را از کارهاي شایسته باز میدارند و بُخل
میورزند و خدا را فراموش میکنند و فاسق و نافرمانبردارند. 2. در آیه فوق چند صفت براي مؤمنان بر شمرده که نقطه مقابل
صفحه 43 از 80
صفات منافقان است: - منافقان به کارهاي ناپسند و مؤمنان به کارهاي شایسته فرمان میدهند. - منافقان مردم را از کارهاي نیک و
مؤمنان مردم را از کارهاي ناپسند باز میدارند. - منافقان خدا را فراموش میکنند و مؤمنان به یاد خدا هستند و نماز را بر پا
میدارند، و دل و عقل خود را روشن و بیدار میسازند. ، ص: 138 - منافقان افرادي بخیل
هستند که در راه خدا و خلق بخشش نمیکنند، ولی مؤمنان در راه خدا و خلق و بازسازي جامعه زکات میپردازند. - منافقان فاسق
و نافرمانبردارند، ولی مؤمنان مطیع خدا و پیامبرش هستند. - منافقان مورد لعنت خدا بوده و از رحمت او دور میشدند، ولی مؤمنان
مردان و زنان مؤمن » اما در اینجا گفته شد که « از همدیگرند » مشمول رحمت الهی هستند. 3. در آیات پیشین گفته شد که منافقان
استفاده شد، تا بیان شود که روح « اولیاء » یعنی در اینجا براي بیان رابطه مؤمنان از واژه ؛«. برخی آنها دوست و یاور یکدیگرند
ولایت و دوستی و یاريگري در میان مؤمنان وجود دارد، اما منافقان هر چند که در برنامههاي یکدیگر شریکاند، روح ولایت در
« رحمت » 4. واژه .«1» بین آنها نیست و به هنگام خطر به دوستان خود نیز خیانت میکنند و به بیان قرآن، دلهایشان پراکنده است
در آیه فوق، مفهومی بسیار وسیع دارد که شامل هرگونه خیر و برکت و سعادت این جهان و سراي دیگر میشود. 5. امر به معروف
و نهی از منکر تنها توصیه کردن به دیگران نیست، بلکه فرمان دادن از موضع قدرت است و از این رو، شاخهاي از ولایت به شمار
میآید و در آیه فوق نیز به دنبال آن آمده است. 6. از اینکه در آیه فوق اطاعت خدا و پیامبر جداگانه آمدهاند، روشن میشود که
اطاعت از فرمان پیامبر همچون اطاعت از فرمان خدا لازم است و ، ص: 139 شاید با یک فعل
آمدن آن دو از اینرو باشد که ماهیت این دو یکی است و در حقیقت، اطاعت پیامبر برخاسته از اطاعت خداست. آموزهها و پیامها
1. صفات و ویژگیها و نشانههاي مؤمنان، نقطه مقابل صفات منافقان است. 2. مؤمنان در جامعه اسلامی نسبت به یکدیگر حق
ولایت، دوستی، یاري و نظارت دارند. 3. زن و مرد مومن هر دو در اصلاح جامعه نقش ایفا کنند. 4. اصلاحطلبی، عبادت، اطاعت و
امداد رسانی، زمینهساز نزول رحمت الهی است. *** خداي متعال در آیه 72 برخی ویژگیها و امتیازهاي مؤمنان را در جهان دیگر
وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَۀً فِی جَنَّاتِ » . بر میشمارد و میفرماید: 72
عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ خدا به مردان مؤمن و زنان مؤمن، بوستانهاي (بهشتی) که نهرها از زیر [درختان]
ش روان است، در حالی که در آنجا ماندگارند، و خانههاي پاکیزهاي در بوستانهاي (ویژه) ماندگار، وعده داده است؛ و
نکتهها و اشارهها 1. خداي متعال در آیات «. خشنودياي که از جانب خدا باشد، بزرگتر است؛ تنها این کامیابی بزرگ است
و اینک در این «1» ، پیشین به منافقان و کافران وعده داد که در ، ص: 140 آتش خواهند ماند
در لغت به معناي باقی ماندن در یک مکان است و از « عَدْن » آیه، در مقابل آن، به مؤمنان وعده ماندن در بهشت را میدهد. 2. واژه
جَنّات » این رو، به جایگاه باقیماندن مواد نیز معدن گویند؛ اما از آنجا که در این آیه سخن از بقا و خلُود است، روشن میشود که
.«2» محل خاصی در بهشت میباشد که امتیاز ویژهاي دارد و برخی مفسران آن را بهترین و شریفترین منطقه بهشت دانستهاند « عَدْن
عَدْن "خانه الهی است که هیچ چشمی آن را ندیده و به فکر » :" 3. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است
کسی خطور نکرده است و تنها سه گروه در آن ساکن میشوند: پیامبران، صدیقان [آنها که پیامبران را تصدیق و از آنان حمایت
هر کس دوست دارد، زندگیاش » : 4. در حدیث دیگري از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است «3» «. کردند] و شهیدان
همچون من و مرگش نیز همانند من باشد، و در بهشتی که خدا به من وعده داده، در جنّات عَدْن ساکن شود، باید علی بن ابی
5. مقصود از مقام ، ص: 141 «4» «. طالب علیه السلام و فرزندان پس از او را دوست بدارد
یا خشنودي خدا از مؤمنان، همان لذت معنوي و احساسی روحانی است که انسان را به جهت خشنودي و رضایت خدا فرا « رضوان »
میگیرد که از تمام بهشت و نعمتها و مواهب رنگارنگ آن برتر و بالاتر است. 6. خشنودي خدا از تمام نعمتهاي مادي بهشت
برتر است؛ زیرا مقام رضوان متعلق به روح و نعمتهاي مادي متعلق به جسم انسان است و روح گوهر وجود و جسم همچون صدف
صفحه 44 از 80
براي آن است، و تکامل روح انسان هدف نهایی و جسم وسیله آن است؛ از این رو، لذتهاي روحی با لذتهاي جسمی قابل
مقایسه نیست. آموزهها و پیامها 1. زنان و مردان مؤمن هر دو از نعمتهاي بهشتی برخوردارند. 2. لذّتهاي معنوي سراي آخرت
بالاتر از لذتهاي مادي آن است. 3. رستگاري و کامیابی و پیروزي بزرگ در خشنودي خدا نهفته است. (پس آن را به دست
یَاأَیُّهَا » . آورید.) *** خداي متعال در آیه 73 به پیامبر اسلام دستور میدهد که بر کافران و منافقان سخت بگیرد و میفرماید: 73
النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِ یرُ؛ اي پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنان سخت
مبارزه همه جانبه و به ویژه ،« جهاد با کافران » نکتهها و اشارهها 1. مقصود از «! گیر! و مقصدشان جهنّم است؛ و بد فرجامی است
مبارزههایی همچون مذمّت، توبیخ، تهدید و افشاگري است؛ زیرا منافقان « جهاد با منافقان » جنگ مسلحانه با آنان است و مقصود از
در ظاهر مسلماناند و از این رو، اسلام مبارزه مسلحانه با آنان را اجازه نمیدهد، و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز تفسیر قرآن
مهر (ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 142 هیچگاه با منافقان جنگ مسلحانه نکرد؛ البته اگر روزي منافقان کفر خود را آشکار و در برابر
مسلمانان صفآرایی کنند، در این صورت کافر حربی به شمار میآیند و نبرد با آنان مجاز است. 2. مقصود از کافران در آیه فوق،
کافران حربی است؛ یعنی کافرانی که با اسلام اعلان جنگ و مخالفت میکنند، و گرنه کافران اهل ذمّه که در پناه اسلام بسر
میبرند، تا زمانی که شرایط جامعه اسلامی را رعایت کنند، در امنیت هستند. 3. برخی مفسران آوردهاند که پیامبر اسلام صلی الله
« غَلَظ » 4. واژه .«1» علیه و آله پیش از نزول این آیه با منافقان رفتاري کریمانه داشت، ولی پس از نزول آن برخوردشان شدّتیافت
در آیه فوق و در آیه 9 سوره تحریم که با آن مشابه است، به .«2» ضد رقت و مهربانی و به معناي خشونت (و سختگیري) است
پیامبر دستور داده شده که با کافران و منافقان سختگیري کرده و خشونت به خرج دهد ولی در آیه 159 سوره آل عمران آمده
است: اگر تو سختگیر و خشن بودي، مردم از دور تو پراکنده میشدند؛ یعنی به صورت تلویحی پیامبر را از خشونت و
سختگیري باز میدارد. آري، اسلام اساساً دین رحمت و محبت است و اصل در آن، نفی خشونت و سختگیري است؛ اما اگر
مخالفان از لجاجت، توطئه و خشونت دست بر ندارند، با سختگیري و خشونت با آنان برخورد میشود؛ به عبارت دیگر، اسلام
خشونت غیر قانونی را نمیپذیرد؛ زیرا نوعی ستمگري و جنایت است، ولی خشونت و سختگیري قانونی را که بر اساس ضوابط
شرعی و دینی ، ص: 143 باشد، میپذیرد و این یک روش عقلایی است که در همه جوامع
همانگونه که در برخی حدود و مقررات «1» ؛ براي سالمسازي محیط اجتماع و جلوگیري از تجاوز و قانونشکنی تجویز میکنند
اسلامی، مانند حد سرقت و حد عمل منافی عفت، دستور قطع دست یا شلاق زدن آمده و در قرآن نیز بدانها تصریح شده است.
در هر صورت، دستور سختگیري و خشونت در برخورد با کافران و منافقان است؛ اما مؤمنان باید با همدیگر مهربان باشند: «2»
آموزهها و پیامها 1. رهبر مسلمانان باید در برابر دشمنان داخلی و خارجی، قاطع و سختگیر .«3» « اشداء علی الکفار رُحماء بینهم »
باشد. 2. اسلام آیین جهاد و مبارزه با کفر و نفاق است. *** خداي متعال در آیه 74 با اشاره به توطئههاي منافقان، راه توبه را بر
یَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا کَلِمَ ۀَ الْکُفْرِ وَکَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ » . آنان میگشاید و با هشدار به آنان میفرماید: 74
یَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْ لِهِ فَإِن یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَإِن یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَاباً أَلِیماً فِی الْدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا
لَهُمْ فِی الأَرْضِ مِن وَلِیٍّ وَلَانَصِ یرٍ؛ ، ص: 144 به خدا سوگند یاد میکنند که (سخنان باطل)
نگفتهاند، در حالی که قطعاً سخن کفر [آمیز] گفتهاند؛ و پس از اسلام آوردنشان، کفر ورزیدند؛ و آهنگ آنچنان (کار خطرناکی)
کردند که [به آن نرسیدند، و انتقام نگرفتند جز به خاطر آنکه خدا و فرستادهاش آنان را از بخشش خود، بینیاز ساختند. و اگر توبه
کنند، براي آنان بهتر است؛ و اگر روي برتابند، خدا آنان را در دنیا و آخرت، به عذاب دردناکی کیفر خواهد داد؛ و برایشان در
از جمله «1» ؛ شأن نزول رخدادها و مصادیق متعدد در مورد نزول آیه فوق حکایت شده است «! زمین، هیچ سرپرست و یاوري نیست
توطئه منافقان براي ترور پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ تبوك، که ذیل آیه 64 همین سوره به آن اشاره شد. در این حادثه،
صفحه 45 از 80
منافقان نتوانستند به هدف خود برسند و این توطئه با امداد الهی و کمک یاران پیامبر صلی الله علیه و آله خنثی شد. همچنین
در جنگ تبوك سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را به شدت انکار میکرد و « جَلّاس » حکایت شده که شخصی از منافقان به نام
جریان را به پیامبر صلی الله علیه و آله گزارش داد، ولی جلّاس موضوع را انکار کرد و هر دو کنار « عامِر » یکی از مسلمانان به نام
منبر سوگند یاد کردند که دروغ نمیگویند، ولی عامر از خدا خواست که با نزول آیهاي راستگو را معرفی کند و همه آمین
گفتند؛ آن گاه جبرئیل آمد و آیه فوق را آورد و هنگامی که به قسمت توبهپذیري خدا رسید، جلّاس توبه کرد و پیامبر توبه او را
تصمیمی که منافقان داشتند و به » ، ص: 145 نکتهها و اشارهها 1. مقصود از جمله .«2» پذیرفت
یا همان توطئه ترور پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان جنگ تبوك است و یا به تمام فعالیتهایی اشاره دارد که « هدف نرسید
منافقان براي برهم ریختن سازمان جامعه اسلامی انجام میدادند و به هدف نهایی نرسید. 2. از آیه با توجه به شأن نزولهاي آن به
دست میآید که مسلمانان در برابر توطئههاي منافقان هشیار بودند و به سرعت فعالیتهاي تخریبی و سخنان کفرآمیز آنان را به
پیامبر صلی الله علیه و آله گزارش میکردند و جلوي توطئهها را میگرفتند. 3. در آیه فوق اشاره شده که منافقان در سایه جامعه
اسلامی، استفادههاي مادي میبردند و ثروتمند و بینیاز شدند، ولی به جاي سپاسگزاري و حقشناسی، این خدمات را با خیانت و
میبایست تثنیه میآمد تا به خدا و پیامبر بر گردد، ولی مفرد « فَضلِه » توطئه و انتقام از مسلمانان پاسخ دادند. 4. در آیه فوق ضمیر
آمده است؛ زیرا بخششهاي پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در حقیقت از خداست. 5. اینکه در آیه فوق راه توبه براي منافقان
توطئهگر نیز باز گذاشته شده است، نشانه کمال رأفت و رحمت اسلامی است که حتی توبه مخالفان سرسخت خود را نیز میپذیرد.
، ص: 146 آموزهها و پیامها 1. منافقان در حقیقت کافرند. 2. فرجام منافقان، بیپناهی و
بییاوري در دنیاست. 3. منافقان را از سوگند دروغ و ناسپاسی آنان بشناسید. 4. راه توبه را حتی به روي منافقان باز گذارید. ***
وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن » . خداي متعال در آیات 75 و 76 به کمظرفیت بودن منافقان اشاره کرده و میفرماید: 75 و 76
فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ الْصَّالِحِینَ* فَلَمَّا آتَاهُم مِن فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَهُمْ مُعْرِضُونَ؛ از آن (منافق) ان کسانی هستند که با خدا
و *«. اگر خدا ما را از بخشش خود روزي دهد، قطعاً زکات خواهیم داد؛ و حتماً از شایستگان خواهیم شد » : پیمان بسته بودند که
شأن نزول «. هنگامی که (خدا) از بخشش خود به آنان داد، بدان بخل ورزیدند و روي بر میتافتند؛ در حالی که آنان روي گردانند
مرتب خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله « ثَعْلَبه » داستان نزول دو آیه فوق اینگونه حکایت شده است که مردي از انصار به نام
میرسید و اصرار داشت که ایشان براي ثروتمند شدن او دعا کند و حضرت امتناع میکرد و میفرمود: مقدار کمی (از مال) که
بتوانی حق شکر آن را ادا کنی، از مقدار زیادي که توانایی سپاسگزاري آن را نداشته باشی، بهتر است و یا میفرمود: آیا بهتر
نیست که به زندگی ساده پیامبر اقتدا کنی؟ ، ص: 147 اما سرانجام سوگند یاد کرد که حقوق
اموالم را میپردازم و پیامبر صلی الله علیه و آله دعا کرد و پس از مدتی ثروتی سرشار (از طریق ارث یا دامداري) برایش حاصل شد
و رفته رفته به اطراف مدینه کوچ کرد و از نماز جماعت و حتی نماز جمعه پیامبر صلی الله علیه و آله نیز محروم شد. روزي پیامبر
صلی الله علیه و آله مأمور جمعآوري زکات را نزد او فرستاد، و ثَعلبه از پرداخت زکات امتناع کرد و آن را شبیه جِزْیه یا مالیات اهل
کتاب خواند و پیامبر صلی الله علیه و آله که این سخن را شنید، فرمود: واي بر ثعلبه! واي بر ثعلبه! سپس آیات فوق بدین مناسبت
نکتهها و اشارهها 1. آیه فوق با اشاره به یکی از صفات زشت منافقان میفرماید: آنها به هنگام فقر از ایمان دم .«1» فرود آمد
میزنند، ولی همینکه به نوایی رسیدند، غرق دنیاپرستی میشوند و پیمانهاي خود با خدا را فراموش میکنند، و همین کمظرفیتی
2. مطلب آیه فوق بحثی تاریخی .«2» آنان که سبب بخل و دنیاپرستی و خودخواهی میشود، روح نفاق را در آنان پرورش میدهد
نیست، بلکه بیان یک واقعیت اخلاقی و اجتماعی است که در هر عصري و هر جامعهاي نمونههایی فراوان دارد. 3. از آیه فوق
استفاده میشود که کمظرفیت بودن یکی از نشانههاي منافقان است؛ زیرا نفاق همان دوگانگی شخصیت و دو چهره بودن است و
صفحه 46 از 80
4. از آیه فوق استفاده میشود که اگر انسان انسان باظرفیت، دو شخصیتی نمیشود. ، ص: 148
ظرفیت نداشته باشد، نعمتها براي او نقمت و بلا میشود و از این رو است که مصلحت انسان همواره در داشتن ثروت زیاد نیست.
5. از آیه فوق استفاده میشود که اگر کسی در پرداخت حقوق مالی اسلامی بُخل ورزد، و به دنیا دل ببندد، رفته رفته از دین
رويگردان میشود. آموزهها و پیامها 1. منافقان را از عهدشکنی و کمظرفیتی و بُخل آنان بشناسید. 2. کمظرفیتی، زمینهساز بُخل و
بخیل بودن، زمینهساز عهدشکنی است. (که همه اینها مقدمه بد فرجامی و نفاق است.) *** خداي متعال در آیات 77 و 78 به
فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلَی یَوْمِ » . نقش عهدشکنی و دروغگویی در تثبیت نفاق و آگاهی خدا اشاره کرده و میفرماید: 77 و 78
یَلْقَوْنَهُ بِمَ ا أَخْلَفُوا اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَ ا کَانُوا یَکْ ذِبُونَ* أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللّهَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ؛ و تا روزي که
ایشان آن [: خدا] را ملاقات کنند، نفاق را در دلهایشان باقی گذاشت؛ بخاطر آنکه با خدا، در مورد آنچه بدو وعده داده بودند،
تخلف ورزیدند؛ و بخاطر آنکه همواره دروغ میگفتند.* آیا ندانستهاند که خدا راز آنان و رازگوییشان را میداند؛ و اینکه خدا به
، ص: 149 نکتهها و اشارهها 1. از آیه فوق به خوبی استفاده «!؟ (اسرار) نهانها بسیار داناست
میشود که بسیاري از گناهان و صفات زشت، علت و معلول یکدیگرند و از این رو است که بُخل و پیمانشکنی سبب پیدایش
روز ملاقات با خدا و حساب و جزاي الهی است که همان روز ،« روزي که او را ملاقات میکنند » نفاق میشود. 2. مقصود از
رستاخیز است. برخی مفسران نیز احتمال دادهاند که مقصود از آن، لحظه مرگ یا هنگام ملاقات نتیجه بُخل باشد؛ البته این
احتمالها قابل جمع نیز هست، ولی ظاهر آیه همان ملاقات با خداست. 3. مقصود از ملاقات با خدا، دیدن حسّی خدا نیست؛ زیرا او
4. از آیه فوق استفاده میشود که پیمانشکنی و .«1» جسم نیست تا دیده شود، بلکه منظور شهود او و یا درك ثواب و کیفر او است
سه چیز در هر کس باشد، منافق است، » : دروغگویی از صفات منافقان است و در حدیثی نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است
هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: کسی که در امانت خیانت کند و در سخن، دروغ گوید و به هنگام
البته اینگونه احادیث به نفاق اخلاقی اشاره دارد، نه نفاق عقیدتی که با کفر همگام است. تفسیر قرآن مهر «2» «. وعده، تخلف کند
5. نفاق اقسامی دارد: دو چهره بودن زبانی، رفتاري، قلبی و عقیدتی: - دو چهره بودن با مردم؛ یعنی (ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 150
انسان ثروت داشته باشد، ولی به دیگران کمک نکند. - دو چهره بودن با خدا؛ یعنی با او پیمان ببندد، ولی تخلّف کند. دو چهره
بودن در گفتار؛ یعنی انسان دروغ بگوید. دو چهره بودن در عقیده؛ یعنی کسی کافر باشد، ولی خود را مسلمان جلوه دهد. 6. آیه
اخیر به منافقان هشدار میدهد که خدا از کفر باطنی، توطئهها، اهداف و نیّتهاي آنها باخبر است؛ پس مراقب رفتار خود باشید.
حاجت موري و اندیشه کمتر حیوان بر تو پوشیده نمانَد که سمیعی و بصیري (سعدي) آموزهها و پیامها 1. پیمانشکنی و
دروغگویی سبب پیدایش روحیه نفاق دائمی در انسان است. 2. عهدشکنی نکنید و دروغ نگویید که خدا از همه اسرار شما آگاه
است. *** خداي متعال در آیه 79 به کارشکنیهاي منافقان از راه عیبجویی و تمسخر مؤمنان اشاره کرده و با هشدار به آنان
الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الْصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لَایَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ » . میفرماید: 79
عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ کسانی که از مؤمنانِ داوطلبِ بخششهاي خالصانه، و (از) کسانی که جز به مقدار تلاششان نمییابند، عیبجویی
میکنند، و آنان را ریشخند ، ص: 151 میکنند، خدا آنان را (با کیفر خود) ریشخند کند؛ و
شأن نزول داستان نزول آیه فوق اینگونه حکایت شده است که هنگام آماده شدن لشگر اسلام «! برایشان عذاب دردناکی است
(براي جنگ تبوك) به کمکهاي مردمی نیاز بود، و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله این مطلب را اعلام کرد، مردم توانگر
نیز با « ابو عقیل انصاري » کمکهاي مالی و زکات خود را براي تجهیز رزمندگان اسلام آوردند و برخی کارگران کم درآمد مانند
اضافه کاري، مقدار کمی خرما تهیه کردند و خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند. منافقان به هر دو گروه ایراد گرفتند و
درباره توانگران گفتند: اینها ریاکارانه مقدار زیادي کمک کردند و فقیران را که مقدار کمی کمک کرده بودند، تمسخر نمودند
صفحه 47 از 80
نکتهها «1» . و گفتند: آیا لشکر اسلام به چنین کمکی نیاز دارد؟ آیه فوق بدین مناسبت فرود آمد و منافقان را به شدت تهدید کرد
و اشارهها 1. از آیات قرآن استفاده میشود که اهمیت در کیفیت کار است؛ یعنی هرگاه عمل با اخلاص و نیّت پاك صورت گیرد،
ارزش فوق العادهاي دارد، اگر چه اندك باشد و این مطلب از آیه فوق نیز با توجه به شأن نزول آن، قابل استفاده است. تفسیر قرآن
2. ارزش آن است که در جامعه اسلامی و هنگام بروز مشکلات، همگان احساس تکلیف کنند مهر (ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 152
و هر کس به مقدار توانایی خود کمک نماید و به انتظار کمک توانگران ننشینند. 3. در حدیثی آمده است که از پیامبر اسلام صلی
4. آیه فوق .«1» الله علیه و آله پرسیدند: کدام صدقه و کمک از همه برتر است؟ حضرت فرمود: تلاش [و صدقه افراد کم درآمد
منافقان را بهجهت عیبجویی و ریشخند مسلمانان سرزنش میکند، و این دو صفت را از ویژگیهاي منافقان میشمارد، ولی این
صفات به منافقان صدر اسلام اختصاص ندارد، بلکه در هر زمانی منافقان با ایجاد روح بدبینی و عیبجویی، مردم را از کار خیر
این نیست که خدا اعمالی همانند آنان انجام «. خدا منافقان را مسخره میکند » : دلسرد میکنند. 5. مقصود از این جمله که فرمود
میدهد، بلکه به باور مفسران، مقصود آن است که مجازات مسخرهکنندگان را به آنان میدهد و با منافقان آنگونه رفتار مینماید
که همچون استهزا شدگان، تحقیر شوند. 6. از آیه فوق استفاده میشود که مسخره کردن مؤمنان حرام و سبب عذاب الهی است.
آموزهها و پیامها 1. منافقان کمکهاي مردمی (براي جبههها) را زیر سؤال میبرند. 2. هر کس به اندازه توان خود امداد رسانی
کند که کیفیت کار مهم است. 3. کیفرهاي الهی متناسب با عملکرد افراد است و مسخره کنندگان را مانند گناهشان مجازات
میکند. *** ، ص: 153
جایی